:: چــــــراغ راه ::

وصایای شهدای شهرستان فردوس

:: چــــــراغ راه ::

وصایای شهدای شهرستان فردوس

متن وصیت نامه شهید محمد على آسیبى

متن وصیت نامه شهید محمد على آسیبى

 

(( بسم الله الرحمن الرحیم ))

‏ان الله اشترى من المومنین انفسهم و اموالهم بان  لهم الجنه ‏خداوند جانها و مالهاى مومنین را در مقابل بهشت مى خرد ، پس از جانهایى که خود او داده دریغ نکنید   ‏فمن کانه یرجوا لقاء ربه فلیعمل عملا صالحا و لا یشرک بعباده ربه احدا  ‏کسى که در آرزوى ملاقات پروردگارش مى باشد باید که عمل صالح انجام دهد و در عباداتش احدى را بجز پروردگار خود شریک قرار ندهد

سلام به پیشگاه رهبر انقلاب که چنین مبارزه اى را بما آموخت و شرف و عطوفت به ما عطا فرمود .

سلام بر حسین شهید سرور مجاهدین اسلام و سلام بر پیروان خط امام و درود و سلام بر شهیدان انقلاب اسلامیمان .

از شما مى خواهم که قدر این نایب مهدى را بدانید که اطاعت او واجب شرعى است و امیدوارم که دوستان و قومان و خویشان انتقام ما را از صدامیان بگیرند و نگذارند که ابرقدرت هاى شرق و غرب بر ما پیروز شوند .

با توجه به پیام امام ، عازم منطقه جنگ زده کردستان مى باشم تا با نثار جان بى ارزش خود در راه اسلام و وطنم و رهبر عالیقدرم امام خمینى درخت انقلاب اسلامى میهنم را بارورتر سازم .

پدرم : درود بر تو که چون ابراهیم فرزند خویش را به فرمان خداى بزرگ ، به قربانگاه فرستادى . بدان و آگاه باش که اسماعیلت هرگز از فرمان خداوند باریتعالى سرباز نمى زند .

مادرم : سلام بر تو که بالاخره بر احساس مادرانه ات پیروز شدى چونان ارشاد کردى و مرا و دعوت کردى به جبهه ها حق علیه باطل که شاید الگویى باشم براى هم وطنانم و هم شهرى هایم و قومان و خویشانم و گفتى که تو را در راه خدا هدیه انقلاب اسلامى مى کنم . امیدوارم که برادرام احمد بتواند راه من را ادامه دهد و نگذارد که اسلحه من بر زمین بیفتد .

خواهرم فاطمه ، هم چون زینب زمان باش و خواهران برادر از دست داده و مادران جوان کشته و عروس ها شوهر از دست داده را دعوت کن بصبر و مقاومت و با حجابت الگویى باش براى مردم که حجاب تو از جهاد من بالاتر است .

همسرم امیدوارم که در طول این چند سال زندگى ، زندگى اگر در مواردى تندى کردم مرا ببخشى ، همسرم ، خداوند از تو راضى باشد چون من از تو راضى هستم .

همسرم زندگى یک کلاس درس بیش نیست که انسان باید دیر یا زود امتحان پس بدهد و اگر من روانه جبهه هاى حق بر علیه باطل عازم شدم شاید موقع امتحانم فرا رسیده باشد . بهر حال از اینکه تو را و فرزندم را تنها گذاشتم امیدوارم ببخشى ، چون ما ایمان داریم که نگهدار ما خداوند است و چون خدا را قادر مطلق مى دانیم پس نگران نباش . امیدوارم بعد از من بچه را خیلى خوب تربیت کنى ، چون او تنها یادگار من است و از تو خواهش مى کنم برایم گریه نکنى ، چون دشمنان ما خوشحال مى شوند بلکه خوشحال باش ، زیرا تو همسر یک شهید و یا داوطلب و لبیک گوى حسین زمانه هستى .

وصیت مى کنم که همسرم فرزندمان را آنطور که من آرزو داشتم و دارم بزرگ کنى و وقتى بزرگ شد بداند در زمان انقلاب پدرش همراه سربازان اسلام با کفار مبارزه کرد و شهید شد که آن هم راه مرا چون راه حق است ادامه دهد .

وصیت مى کنم به پدر و مادر که بعد از من سرپرستى خانواده ام بر دوش شما است و مبادا طورى رفتار کنى که فرزندم احساس یتیمى کند و اگر مرا دوست دارید مبادا به زن و فرزندم تندى کنید یا بد رفتارى که من در قبر آرام نخواهم بود و آرامش نخواهم داشت .

بارى چهار قسمتى باغ را با دو مترى که مى خواستید به من بدهید به فرزندم هادى آسیبى بدهید و برایش سند کنید .  

 

 

 

 

در پایان از شما مى خواهم مرا ببخشید و پدر و مادر عزیزم و برادران و خواهران عزیزم ، اگر براى شما فرزند خوبى و براى شما برادر خوبى نبودم و همسرم اگر براى تو همسر خوبى نبودم و پدر و مادر زنم و برادران و خواهر زنم اگر داماد خوبى و قومان و همسایگان ، اگر براى شما همسایه خوبى نبودم امیدوارم که مرا ببخشید و از من راضى باشید .

بارى چون وقت نداشتم دو خط وصیت نوشتم . در حال حاضر چیزى یادم نمى آید ، چنانچه کسى از من طلبى داشته باشد بدهید .

همسرم ، از سید حسن سیدى 4000 تومان طلب دارم و هر چى که خرج ساختمان کرده بردارد و بقیه را بگیر.

من نمى دانستم که عملیات مى رویم که با فرصت وصیت نامه را بنویسم خیال کردم که مرخصى مى آییم و وصیتنامه را ننوشتم ، یک مرتبه گفتند وصیت نامه را بنویسید که مى خواهیم به عملیات برویم ، چون از مشکلات خانواده خبر نداشتم مختصر وصیت نامه نوشتم.

در پایان از خداوند مى خواهم که بشما صبر بیشترى عطا کند .

از نماز و روزه هم برایم فراموش نکنید ، هر چه خودت توانایى داشتید و از شما مى خواهم که براى من دعا کنید که خدا از گناهان ما بگذرد و براى من گریه نکنید و صبر و شکیبایى خود را حفظ کنید و امیدوارم که از من راضى باشید ، چون براى شما کار خوبى نکردم و بخصوص همسرم چون او را خیلى اذیت کردم .

اگر وصیت نامه خوب نیست مى بخشید چون سواد نداشتم .

دیگر عرضى ندارم امیدوارم که با شهید شدنم شما بتوانید بکربلا بروید و قبر 6 گوشه امام حسین (ع) را زیارت کنید .

وصیت نامه محمد على آسیبى از فردوس باغستان علیا   ‏درباره حسن آملى دمهاى قالى که بافته توى مجرى روى یک ورق کاغذ نوشته شده است هر یک دم قالى 5 تومان حساب کنید . اگر راضى نبود با هر مقدارى که توانستید راضى کنیدش یا احمد پول را بگیرد براى حسن قالى ببافد .

در ضمن چهار یک باغ مهریه زنم است . 2 مترى که اضافه مى خواستید بمن بدهید بپسرم هادى آسیبى بدهید.

 

 

 

محمد على آسیبى   ‏امضاء

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد